سگ درون

پائیز قشنگ ، رسیدن بخیر

با همه ذوقی که برای اومدن پائیز دارم اما دچار افسردگی پائیزی هم شدم این روزها.. 

دلم بیشتر روز گرفته و نمیدونم دلتنگ چی هستم 

دیروز رفتیم خرید موقع برگشت دخترک اصرار کرد که ببریمش پارک اما چون هم سرد بود هم هوا داشت تاریک میشد بعد حدود بیست دقیقه گقتم بریم. یه خبری راه انداخت که بیا و ببین د رنهایت هم حرفمو پس نگرفتم و گفتم فردا زودتر میاییم که بیشتر بازی کنی اما شاید حدود 40 دقیقه گریه کرد 

طوریکه نفسش داشت بند میومد هر چی باهاش صحبت کردیم منو پدرش بی فایده بود. آخرشم یکی دو تا از من خورد تا ساکت شد. من موافق کتک نیستم اما گاهی انقد ناشناخته میشه خودش کاراش و رفتاراش که تا کتک نخوره ساکت نمیشه. میدونم کارم منفوره ولی بعد از یه روز کاری که بعدشم وظایف مادری و خانه داریم شروع میشه به سختی میتونم خودمو کنترل کنم. خدایا منو ببخش. البته این اتفاق به ندرت پیش میاد و معمولا من خودخوری میکنم و به تنبیهای دیگه بسنده میکنم ولی چند باری از دستم در رفته متاسفانه. گاهی سگ درونم قابل کنترل نیست