روزمرگی

چند روزی بود که دخترک گهگاهی میگفت :مامان پیتزا میخوام و من بشدت تعجب میکردم از این درخواستش. چون ما تا حالا بهش پیتزا ندادیم که بخوره. خلاصه اینکه دیشب به جناب"میم" کفتم  شام بریم بیرون و یهو یادم افتاد که دخترک چند روزیه سراغ پیتزا رو میگیره. رفتیم و در کمال تعجب من و جناب"میم" ، دو تیکه خورد .. حالا نمیدونم تو تلویزیون شنیده و دیده یا اینکه کسی بهش پیتزا خورونده :)))

اما کلا ما با غذاهای فست فودی مخالفیم و شاید سالی یکی دو بار یادی ازشون بکنیم. خدا کنه دوباره سراغشو نگیره. 

در مورد فرزند دوم هم تصمیم گرفتیم که این اتفاق بیفته .. راستش بخاطر سنم و حال و حوصلم میترسم.. میترسم از پسش بر نیام:(

اما چی شد که تصمیم قطعی گرفتیم. بعله دخترک بارها و بارها اعلام کرده من نینی میخوام .. راهی جز تسلیم نداریم. میترسم فردا روز مدام غر بزنه که چرا تک فرزنده.

همکارم تا آخر هفته میاد سر کار و بعد میره واسه مرخصی زایمان. من میمونم و دو تا آقا . اصلا این موقعیت پیش اومده برام دوست داشتنی نیست. باید تحمل کنم . چاره ای نیست .