دهه نودیا

ساخت وبلاگ

دهه نودیا

پنجشنبه ۱۳۹۷/۰۳/۳۱10:10

رفته بودیم برای خواهر بزرگه خرید کفش.. مغازه خیلی شلوغ بود دخترک چشم طوسی روی یه کاناپه نشسته بود که کنارشم دو سه تا دختر بچه هم سن و سال خودش هم نشسته بودن. یهو برگشت با یه افاده ای گفت مامان من بزرگ شدم برای من مژه مصنوعی و ناخن مصنوعی بچگونه میخری؟ 

فروشنده که بالاسرشون وایستاده بود چشماش گرد شده بود برگشت گفت فلانی اینوووووووو 

منم قربون صدقش رفتم و گفتم مامان جان خودت خیلی خوشگلی به این چیزا احتیاجی نداری که

خواستم بگم دهه نودیا یه همچین موجوداتین 

خاله ریزه

یواشکی نویسیهای خاله ریزه...
ما را در سایت یواشکی نویسیهای خاله ریزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaddashte-yek-zana بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 5 تير 1397 ساعت: 12:07